کتابخانه عمومی شهید حسینی طباطبایی شهرستان زهک

آشنایی بیشتر شما با کتاب و کتاب خوانی هدف ما است.

کتابخانه عمومی شهید حسینی طباطبایی شهرستان زهک

آشنایی بیشتر شما با کتاب و کتاب خوانی هدف ما است.

آشنایی بیشتر با کتب و منابع مکتوب موجود در کتابخانه.
آشنایی با روش های مفید کتابخوانی و مطالعه هدفدار.

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

کتاب زندانی کوچک، به عنوان رمان نوجوان در دوازده فصل و 94 صفحه، نوشته سید حسن حسینی ارسنجانی و با ویرایش محمدجواد آسمان، از سوی انتشارات سلمان پاک، در بهار 1391، روانه بازار کتاب شد و عنوان برگزیده­ی اول جشنواره داستان انقلای را از خود کرد. این نویسنده داستان مبصر کلاس هشتم را نیز در کارنامه ادبی خود دارد.

چکیده داستان:

مردم آبادی ارجینان یک روز صبح که از خواب بیدار می­شوند چشمشان می­افتد به نوشته روی دیوار یکی از خانه­ های روستا. هرکس از راه می­رسد و نوشته را میبیند با کنجکاوی می­ایستد به تماشای و درباره­ی رمز و راز آن نوشته با دیگری حرف می­زند. کداخدای روستاها هم، بقچه به دست، به دیگران می­پیوندد. اما مشکل این است که همه بسوادند و نمی­توانند نوشته را بخوانند. بالاخره زینل را، که یگانه باسواد روستاست، به سفارشکدخدا می­آورند و او با ترس و لرز، آهسته به کدخدا می­گوید که روی دیوار شعار (مرگ بر شاه) نوشته­اند و این آغاز ماجراست. بعد از خط و نشان کشیدن­های کدخدا، از پاسگاه ژندارمری  می­آیند و معلم روستا را به عنوان یگانه مظنون قضیه دستگیر می­کنند. زینل و دوستش، رسول، وقتی می­فهمند شعار نویسی واقعاٌ کار معلم بوده و اگر شعار نویسی ادامه پیدا کند، معلمشان تبرئه و آزاد می­شود، شبانه بر دیوارهای جلوی خانه کدخدا شعار می­نویسند. این کار موجب آزادی معلم می­شود؛ شبانه بر دیوارهای جلوی خانه­ی کدخدا شعار می­نویسند. این کار موجب آزادی معلم می­شود؛ ولی سرانجام با بازرسی سفت و سخت دستان دانش­آموزان و کاوش ماندگاری اثر رنگ بر آنها، از سوی رئیس پاسگاه زینل را دستگیر کنند. زینل جوان را می­خواهند با تطمیع و تهدید و انواع شکنجه وادار به اعتراف کنند؛ ولی مقاومت قهرمان داستان در پاسگاه و پایداری او در برابر غذابهای روحی و جسمی منجر به انتقالش به زندان پاسگاه و دیدار چند جوان انقلابی می­گردد که به دلیل فعالیتهای انقلابی و پخش اعلامیه­های امام خمینی دستگیر و زندانی شده­اند. در این چند تن از سربازان پاسگاه فرار می­کنند. زینل نیز همراه یک سرباز و جوانان انقلابی در بند، از راه چاه قنات روستا، که از داخل پاسگاه قرار گرفته، فرار را بر قرار ترجیح می­دهد و معلم و رسول در آبراهه قنات از آنها استقبال می­کنند.
  • ۹۷/۰۸/۱۲
  • محمد ملاشاهی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی