این رمان داستان زندگی سانتیاگو است. چوپانی که همه زندگیاش سفر کردن در کنار گوسفندانش است. او تا سن ۱۶ سالگی در صومعه آموزش میدید و پدر و مادرش علاقه داشتند تا او یک کشیش شود. کسی که مایه غرور سربلندی آنان شود. اما سانتیاگو از بچگی آروزی دیدن دنیا را داشت. آرزوی کشف کائنات و در نهایت آروزی شناخت خدا را داشت. سرانجام سانتیاگو تصمیم میگیرد که کشیش شدن را رها کند و با خریدن چند گوسفند به همه جا سفر کند .
سانتیاگو از زندگی خودش راضی بود تا اینکه گرفتار خواب عجیبی میشود.
خوابی که دو بار پشت سر هم تکرار میشود و ذهن او را به شدت به خودش مشغول میکند.
خوابی که در صفحه ۳۵ کتاب کیمیاگر
به این شکل بیان میشود: با گوسفندهایم در چراگاهی بودم. بچهای سر رسید و با حیوانات شروع
کرد به بازی… خیلی دوست ندارم هرکسی بیاید و
با گوسفندهایم بازی کند، آنها از آدمهایی که نمیشناسند میترسند، اما هرازگاهی
بچهها میتوانستند با آنها بازی کنند بی آنکه میشها بترسند. این برایم جالب بود که بدانم حیوانات چگونه سن آدمها
را تشخیص میدهند؛ چرا از بچهها نمیترسند و با آنها زود انس میگیرند؟ پسربپه،
مدتی با میشهایم بازی کرد، اما ناگهان به سمت من آمد، دستم را گرفت و مرا تا
اهرام برد. در مقابل اهرام مصر پسرک به من گفت، اگر تا اینجا بیایی، گنجی به دست
خواهی آورد… زمانی که میخواست محل دقیق گنج
را نشانم دهد، هر دو دفعه از خواب پریدم. به دنیال این خواب، سانتیاگو یک پیرزن را پیدا میکند تا در تعبیر
خواب به او کمک کند. با اینکه پیرزن حرفهایی میزند و خوابش را تعبیر میکند سانتیگو
به او توجهی نشان نمیدهد و روال عادی زندگی خود را پی میگیرد. تا اینکه بعد از
یک سری اتفاقات پیرمردی را میبیند که زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد.
پیرمرد حرفهایی میزند که سانتیاگو را تکان میدهد و به جرات دنبال کردن «حدیث
خویش» را میدهد. حدیث خویش همان چیزی است که هر کسی همیشه آرزوی انجام آن را
دارد. همان چیزی که هر کسی در اعماق وجودش به آن وابسته است و از آغاز جوانی آن را
میشناسد. حدیث خویش همان چیزی است که جوانان میتوانند به دنبال آن بروند و
انجامش دهند اما اگر اقدامی نکنند، با گذشت زمان، نیرویی عجیب و اسرارآمیز تلاش میکند
به آدم بفهماند که دیگر رسیدن به حدیث خویش امکانپذیر نیست. پیرمرد مدتی با
سانتیاگو صحبت میکند و به او در مورد بزرگترین فریب دنیا هشدار میدهد:
مشخصات کتاب
- عنوان: کیمیاگر
- نویسنده: پائولو کوئیلو
- ترجمه: حسین نعیمی
- انتشارات: ثالث
- تعداد صفحات: ۲۴۴
- ۹۷/۱۱/۱۵